پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرشان

دلم برات تنگ شده

عزيز دلم، الهي من فداي اون بووووووووووووووووووو، كردنت بشم كه هرچي تف داري مي ريزي بيرون عزيز دلم......الان زنگ زدم به ماماني تا حال شما رو بپرسم ديدم داري بوووووووووووووووو مي كني كلي حال كردم قربونت برم كه ديگه عاقل شدي و همه چيز رو تشخيص مي دي  قربوت برم كه موقع غذا خوردن هم حرصم مي دي هم با لج كردنات كه مي بينم عاقل شدي كلي حال مي كنم مثلا قاشق ماست رو كه مي زارم لب دهنت زود مي فهمي و دهنت رو باز مي كني اما قاشق سوپت رو دهنت رو سفت مي كني كوچكترين لبخندي هم نمي زني...... الان سر كار هستم و منتظرم اين سه ساعت و نيم هم تموم بشه و پرواز كنم به سمتت هر كاري كني بيشتر و بيشتر عزيز مي شي فرشته كوچولو ...
27 ارديبهشت 1391

دندون پرشان كوچولو

عزيزم دو سه روز پيش يعني حدودا بيست و سوم ارديبهشت ماماني گفت قاشق به دندون شما زده و يك صداي كوچولو داده خلاصه من هم امتحان كردم ديدم بله ولي با دست زدن و با چشم قابل لمس و ديدن نيست .. عزيزم به محض اينكه مرواريد خوشگلت از توي صدفش دربياد برات جشن دندوني مي گيرممممممممممم   عاشقتم كوچولو
26 ارديبهشت 1391

تشكر از ماماني

پرشان جونم ، راستيش به خودم واجب مي دونم هر از چند گاهي بيام و تو وبلاگت از مامان تشكر ويژه كنم. مامان به نحو احسنت و بسيار بهتر از من به شما رسيدگي مي كنه و من از همين جا دستش رو مي بوسم كه خيال من رو بابت نگهداري از تو راحت كرده .....انقدر از صبح به شما مي رسه كه من خيالم بابت خوابت، خوراكت، قطره هات و خلاصه همه چيزت راحته....... راستش ماماني از تو نگهداري مي كنه كه من و بابا با خيال راحت بتونيم سركار بيايم و كارمون رو ادامه بديم    ماماني دوستت داريم خيلي زياد و از همين جا از شما تشكر مي كنيم بوسسسسسسسسسس ...
26 ارديبهشت 1391

كارهاي جديد پرشان خان

عزيزم عزيزم ماشالله خيلي زود زود داري بزرگ مي شي ........هم خوشحالم و هم اينكه مي دونم دلم خيلي براي اين روزهات تنگ مي شه عزيز دلم.......... قربون ماما گفتن و بابا گفتنت برم بله اين روزها ديگه كم كم بابا هم مي گي  توي روروئك كه مي زاريمت بلند مي شي مي ايستي و كم كم به چپ و راست و عقب حركت مي كني.... واي نمي دوني وقتي بغل هر كي هستي دستم رو باز مي كنم  و تو هم مي پري بغلم چقدر كيف مي ده خوشگلم...... عاشق موقعي هستم كه مي زارمت رو تخت و توهم با حرص محكم پاهات رو مي كوبي رو تشك ............ بعضي وقتها هم تو حرفهات ميگي ووووووو با فتحه كه ما كلي حال مي كنيم   دوستت دارم نبات مامان     ...
26 ارديبهشت 1391

روز مادر

پرشان مهربونم مرسي که اومدي و منو لايق داشتن اسم مادر کردي. امسال با همه سالهاي عمرم فرق مي کنه امسال يه اسمي کنار اسم خودم دارم که تا حالا نداشتم و تو اين نامو به من هديه دادي. واسه اين که کنارم هستي و زندگيمو رو پر عشق و اميد کردي. واسه اين که لحظاتمو شيرين کردي واسه اينکه منو مامن بزرگ زنديگت مي دوني واسه اينکه دستاتو به سمت من دراز مي کني واسه اين که هميشه با چشات منو دنبال مي کني واسه اينکه بهترين بوي دنيا رو داري و به من آرامش مي دي واسه اينکه از شيره جونم جون مي گيري واسه اينکه وقتي مي خوابي منو بغل مي کني و منو مدت ها کنار خودت به آرامش مي رسوني واسه اينکه با اومدنت منو به خدا نزديکتر کردي واسه همه لحظات خوبي که با تو دارم  ...
23 ارديبهشت 1391

خوابيدن پسر خوشگلم

عسل مامان؛ بله ديگه ماشالله بزرگ شدي........ بله قشنگ مامان شما ديگه از وقتي هشت ماهگيت تموم شد و وارد ماه نهم زندگيت شدي مثل يك گل پسر آقا توي اتاق خودت مي خوابي ...... مامان پريسا و بابا حميد هم چند بار تا صبح بهت سر مي زنن از دور مواظبتن شما هم مي خوابي موقعي كه شير مي خواي يه كوچولو گريه مي كني تا شير بخوري    دوستت دارم شيرين مامان
16 ارديبهشت 1391

دوستت دارم اوچولوووووووووو

براي پرشانم؛ مادامي كه اين اطفال كنارت هستند تا ميتواني دوستشان بدار , خود را فراموش كن و به ايشان خدمت نما . شفقت فراوان خود را از آنها دريغ مدار , مادام كه اين موهبت با توست قدرش را بدان و نگذار هيچ يك از رفتار كودكانه آنها بدون قدر داني بماند , اين شادماني كه اكنون در دسترس توست مدت زيادي نخواهد ماند.  اين دستان نرم كوچكي كه در دست تو آشيانه دارد در حالي كه در آفتاب قدم ميزني هميشه با تو نخواهد بود , همين گونه اين پاهاي كوچكي كه در كنارت مي دوند , و يا صداهاي مشتاقي كه بدون وقفه و با هيجان هزاران سوال از تو مي كنند تا ابد نيستند.  اين صورت هاي قابل اعتماد كه به طرف تو توجه مي كنند , يا بازوان كوچكي كه بر گردن ت...
12 ارديبهشت 1391

خدايا دوستت دارم

خداي مهربونم؛ متشكرم به خاطر اين نعمت آسموني كه به ما دادي..........خدا انشاالله لياقت بزرگ كردن پرشان رو داشته باشيم......... پسرم ماشالله روز به روز داري بزرگتر مي شي و نازتر و من و بابا حميد اين رو به وضوح حس مي كنيم.......عزيزم تقريبا هشت ماهت كه تموم شد ديگه داري تو اتاق خودت ميخوابي ......... پسرم عاشقانه دوستت دارم اين روزها خيلي خوردني و شيرين شدي كلي برامون شيرين زبوني مي كني و كلي صداهاي جديدي از خودت در مياري خلاصه كلام خيلي دوستت داريم.......... بوسسسسسسس
9 ارديبهشت 1391

پسرم اولين عيد زندگيت مبارك

پسر قشنگم ، خيلي مزه داد........ امسال من و بابا حميد اولين سال سه نفره مشترك رو با همديگه تجربه كرديم... من و بابا حميد برات يك تاب خريديم و مقداري هم پول به شما براي اولين عيدي هديه داديم ..... عزيزم سال خوبي رو برات آرزو مي كنم .........انشالله عمر طولاني داشته باشي.......توي زندگيت همش موفقيت باشه.......... هميشه محكم باش و استوار من و بابا حميد هميشه حمايتت مي كنيم بهت قول مي ديم دوستت دارم دنيا دنيا ...
2 ارديبهشت 1391

اولين چهارشنبه سوري با پرشان

عسلم، اولين چهارشنبه سوريت مبارك عزيزم......... پرشانم يادش بخير پارسال اين موقع شما تو دل مامان بودي و من تو خونه پشت پنجره ايستاده بودم و آتيش بازي و شادي مردم رو نگاه مي كردم و و حسابي مواظب شما بودم تا از سر و صداي ترقه ها نترسي عزيزم و چهارشنبه سوري سال بعد رو كه شما در كنار ما قرار بودي باشي رو تصور مي كردم ........... خدايا شكرت كه فرشته مهربونم رو امسال در كنار من و حميد صحيح و سالم قرار دادي و زندگيمون رو سرشار از شادي كردي............... ...
2 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد